آئین ما به قاعدۀ نوع پروری
آزادی و برادری است و برابری
معمار کائنات چو گیتی بنا نهاد
زد گونیا به قاعدۀ نوع پروری
بر پایه«مثلث رحمت»نهاد پی
حریت و تساوی و اصل برادری
پرگار زد«مهندس اعظم»به نقش کون
کز دایره برون نرود حکم داوری
ارسال داشت از پی بیداری بشر
پیک رسل به رسم بشیری و منذری
از آدم نخستین تا خاتم رسل
افراشتند پرچم ارشاد و رهبری
از معبد سلیمان تا مسجد الحرام
شد خانۀ خدای، علی رغم بتگری
«المومنون اخوه» فرو خواند بر بشر
خیر رسل که ختم بدوشد پیمبری
بار دگر به خیر بشر زد صلای صلح
کاصل بقاست صلح به زعم ستمگری
شد بارور نهال عدالت به آب علم
کامروز میتوانی از آن شاخ بر خوری
برچیده شد بساط ستم از بسیط خاک
شد روز بسط معدلت و دادگستری
خورشید معرفت که ز مشرق طلوع کرد
در غرب شد فروز پس چرخ چنبری
این خود گواه صادق صبح قیامت است
کز باختر طلوع کند مهر خاوری
امروز مجمع بشریت، حق بشر
اعلام می کند به صلای مبشری
امروز کاهل عالم یکی خانوادهاند
کس را اجازه نیست به تحقیر دیگری
امروز کاختلاف نژاد و عقیده نیست
نه ننگ فقر هست و نه فخر توانگری
امروز«حکم قانون»حامی حق بود
و امروز نیست حاجت عصیان و خودسری
امروز مینهند پی از صلح پایدار
کافتد ز پایه کاخ زر و زور و قلدری
امروز سازمان بشر را ز مرد و زن
مهر برادری بود و لطف خواهری
در سازمان ما که مقام فضیلت است
جز دانش و هنر نبود شرط برتری
در سازمان ما که ملل متحد شدند
بنیاد کار ماست به یاری و یاوری
این جا به جز ارادۀ مردم اراده نیست
کاصل حکومت این بود و رسم سروری
این جا نظام جامعه محکوم فرد نیست
کاین جا مجاز نیست غرور و سبکسری
این جا سخن ز رنگ سیاه و سپید نیست
تا تو ز سرخ روئی خود شاهد آوری
این جا ز هر دیار که هستی ترا دهند
آزادی عقیده و فکر و سخنوری
این جا به هر کسی برسد آنچه حق اوست
تا حق دیگران نبرد کس به جابری
این جا برفت و آمد کس گیر و دار نیست
چونانکه آمدی بتوانی که بگذری
این جا برای مادر و کودک فراهم است
هم عیش کودکانه و هم مهر مادری
این جا گواه وحدت ما عین کثرت است
بر جمع ما پدیده وحدت چو بنگری
این جا نظر به سنت و آداب ملی است
تا سر ز سر وحدت عالم به در بری
این جا سخن ز بندگی و بردگی خطاست
کآزادهایم و زنده به آزاد پروری
امروز هیچکس ندهد تن به جور و جبر
کامروز تو بزندگی خود مخیری
امروز نام«روز حقوق بشر»گرفت
تا خود بشر رسد به حقوق مقرری
امروز را به مردم عالم درود گفت
سرمد که شد سرآمد دوران به شاعری